پيامهاي ارسالي
+
ما چو پيمان با کسي بستيم ديگر نشکنيم گر همه زهرست چون خورديم ساغر نشکنيم
پيش ما ياقوت ياقوتست و گوهر گوهر است دأب ما اينست يعني قدر گوهر نشکنيم
هر متاعي را در اين بازار نرخي بستهاند قند اگر بسيار شد ما نرخ شکر نشکنيم
عيب پوشان هنر بينيم ما طاووس را پاي پوشانيم اما هرگزش پر نشکنيم
ما درخت افکن نهايم آنها گروهي ديگرند با وجود سد تبر، يک شاخ بي بر نشکنيم
به که وحشي را در اين سودا نيازاريم دل
مهران حداد
92/2/4
+
نداني که ايران نشست منست
جهان سر به سر زير دست ِ منست
هنر نزد ايرانيان است و بـــس
ندادند شـير ژيان را بکــس
همه يکدلانند يـزدان شناس
بـه نيکـي ندارنـد از بـد هـراس
دريغ است ايـران که ويـران شــود
کنام پلنگان و شيران شــود
چـو ايـران نباشد تن من مـبـاد
در اين بوم و بر زنده يک تن مباد
همـه روي يکسر بجـنگ آوريــم
جــهان بربدانديشان تنگ اوريم.اگرسربه سرتن..