شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

آموزش پیرایش مردانه اورجینال

اسپايکا

+ سن وبلاگم 15 سال و 5 ماه و 5 روز شده :)
‍‍‍‍* راوندي *
ديروز 9:46 عصر
اسپايکا
15 سالم بود، مثل هميشه پشت سيستم تو اتاقم، صفحه ثبت وبلاگ جديد جلوم بود تو فکر انتخاب يه آدرس براي وبلاگم بودم چند تا اسم اومد به ذهنم ولي قشنگ نبودن چيزي که ميخواستم رو نميرسوندن يهو از پسرخالم که چند ترم زبان جلوتر از من بود و کنارم رو صندلي نشسته بود پرسيدم پيشرفته به انگليسي چي ميشه گفت Advanced گفتم همين خوبه و دکمه ثبت رو زدم :دي
اسپايکا
از همون اول ميخواستم پيشرفته بودن رو به هر کس که مياد تو وبم القا کنم :D
بعدی همه 34 نظر قبلی
اسپايکا
{a h=beautifullove}کلبه تنهاييمريم{/a} همينطوره :)
‍‍‍‍* راوندي *
پريشب وبلاگهاي من به قتل رسيدند :'(
+ يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133
کلبه تنهايي*مريم*
ديروز 12:10 صبح
بقيه شو شما بگيد........:(
ياد منم بخير...
بعدی همه 198 نظر قبلی
کلبه تنهايي*مريم*
{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} چقدر دلتنگ شدم اومدم اينجا اي بابا چه زود گذشت
کلبه تنهايي*مريم*
ياد منم بخير اي بابا
+ + گاهي دلت مي‌خواهد به اندازه ي تمام دنيا از غوغاي *واژهـ ها* به سُـکوت عليه السلام پناه ببري و گاه مي‌خواهي بلندترين واژه هـايَت را بر سر دنيا *فريـاد* بزني و دست آخر هروله کنان ميان سکــوت و فريــاد با خود زمزمه کني: *«وَ تِلکَ الاَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاس»* . . آفتابــ
مرسي از پارسي که هنوز انگيزه ي نوشتن مي ده، هر چند که ديگر *لامخاطب في پارسي عليه الرحمه*
نحن نحب التحدث أكثر من الشعر، لكننا نحب ذلك، لذلك نحن جمهور.
بعدی همه 17 نظر قبلی
هما بانو
عزيزم :) @};-
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583 https://eitaa.com/parsiblog
+ هُوَ الصبور... من انتظار کشيدن را بلد نيستم اما اين را خوب مي‌دانم... وقتش که برسد تو خوداَت مي‌آيي، «*نا گَـ ـهان*»... در من *شِـ ـعر* مي‌شَوي... و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*... . . آفتابــ
لوکيشن: کاخ چهل ستون(عمارت کلاه فرنگي) قزوين
هما بانو
وااااااااااااااااااااااي خيلي قشنگگگگگگگگگ :) @};- @};-
بعدی همه 26 نظر قبلی
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583 https://eitaa.com/parsiblog
+ [تلگرام] + من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*! نيستم که بدانم تمام هستي شما را فَريـاد مي‌زند چه بيچـ ـاره من که خويش را از اين همه حضـور *دَريـغ* کرده‌ام آقا جان... . . آفتابــ:(
عالي
2-FDAN
دست خط رو برم=)خيلي خوشم اومد=)
بعدی همه 26 نظر قبلی
آه که در فرآق او .....
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583 https://eitaa.com/parsiblog
+ #معرفي_کتاب *راض ِبابا* «راضِ بابا» روايت شخصيت دختري نوجوان است. دختري که تمام تلاشش را به کار مي‌بندد تا در زندگي اول باشد. در شانزدهمين بهار عمرش حادثهاي رخ ميدهد و او را در رسيدن به خواستهاش کمک ميکند؛ انفجاري که در سال 1387 در حسينيه سيدالشهداي شيراز رخ داده و نقطه اوج زندگي او را رقم مي‌زند.
my writings
103/1/17
شهيد راضيه کشاورز 11 شهريور 1371 در ظهر گرم تابستاني هم‌زمان با نواي اذان ظهر در مرودشت شيراز به دنيا آمد. والدينش به خاطر ارادتي که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) داشتند نام راضيه را برايش برگزيدند.
روزها يکي پس از ديگري سپري مي‌شدند. راضيه بزرگتر مي‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفي به خانه مي‌بخشيد. از همان کودکي روحيه‌اي شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهرباني‌اش به وضوح در برخورد با اطرافيان آشکار بود. راضيه تا قبل از بهار 16 سالگيش موقعيت هاي چشمگيري را در زمينه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصيل کسب کرد.
بعدی همه 17 نظر قبلی
* کميل *
{a h=khckdk}غزل صداقت{/a} ديدم راويش خانمه نگرفتم :-|
http://hizbolah.parsiblog.com/Old/Feeds/ عجب :ا
+ هر نوايي با نگاهي از درون آيد برون ... بايد از دل با نگاهت همنوا گردد درون
هرکه را در تو غوطه کرد صد عذر براي بودن هديه و بر طليعه غوطه کرد جمالت گر به حسن و اقتضا شد مهرجو و متين اشون کم کن حاجت بر طلعت آن گشته و بوده است

جزتو

+ *متن از خودمه)دعا از ناله و فرياد دل است .. ناله دل از زخم و درد ..زخم ودرد از شکستن کوزه دل..آري کوزه دلت که شکست ، صداي شکستنش ، بيدار مي کند کبوتر خفته دعا را..و کوزه اي نمي شکند مگر به اراده خدا..و دعايي پر نمي گيرد مگر تير نگاهش بشکند کوزه دلت را...*
2-سيمرغ
@};-
2-سيمرغ
@};-
بعدی همه 27 نظر قبلی
خدايا سلام کيوانم همون گيتي نژاد حيدري 15 سال پيش هنوز همون ايمان که جاي تنبيه داره چون ثابته و همون باور اما عاشقانه تر که بد نيست اما تعريف نداره و همون عشق و همون عاشقي به زبان امروزي به صلابت ديروزي به قوام هميشگي و به تسلاي دل شکسته مادرم و به شفقت روي پدرم و به کيمياي برادرم و به اصالت و بصيرت برادرانم خصوصا ميثم معلم کوچکم سال نوتون مبارک
و يکي رو از قلم انداختم که از روي شايد کم لطفي ام يکي نه بلکه يکي که خيلي برام عزيزه و روزي که اولين بار با اون زبان تلخ خودم اذيت کردم و عجب ابلهي بودم فکر نمي کردم يک روز اينقدر درگير بودن ماندن ماندن تا ماندنش شوم استادم و معلم بي رحم اما خوش قلب و عزيزم فقط ببخش که قدرت رو خوب ندونستم نبودم انتظارت ولي سعي کردم کيوان بمونم نشد که برآن معجزه کنم چون قابل اين حرفا نبودم شايد روزي آره که عزيزي
+ [تلگرام] دل تو با دل من کي به تفاهم برسد...؟ همدلي شرط وصال است... مبادا بروي... #علي_قيصري
تفاهم! بام!! شيبدار!!!
يک زماني اينجا براي خودتون برو بيايي داشتيدا
+ [تلگرام] شايد اين قصه مرا بعد تو ديوانه کند که قرار است کسي موي تورا شانه کند... 'متين شريفي'
چقدر زيبا جقدر لطيف.ولي من دعا ميکنم خدا کچلت کنه ک ديگه کسي غير من شانه ات نکنه
رز يخ زده
{a h=haftasman}# هفت آسمان{/a} :-|
همه 5 نظر
*سحربانو*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون روز شما هم مبارک بانو :)
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سپاس ..:)
+ [تلگرام] چقدر ماه گرفتگي را دوست دارم شبيه توست وقتي مو روي صورتت مي‌ريزي! #ناصر_رعيت_نواز
+چه نسبتي باهاش داري؟_ بعضي وقت ها اونقدري از دستش دلخور ميشم وقلبم ميشکنه که به خودم قول ميدم ديگ دوسش‌نداشته باشم ولي دو،مين بعدش دلتنگش ميشم ... :)
من بميرم؛که از اخبار بايد بشنوم امشب ،گرفته اي #محمدرمضان_نيا
+ قاتــل ها هميشــه، چاقـــو.. تفنگـــ.. قاتـل ها هميشــه اسلحــه نمــي کشنـد.. گاهـي قاتـل ها آنقــــــدر ديــــــــر سراغــت مي آيـند.. که مي ميــــــري... ...
عکس: افرا افراسيابي
ئه ؛ هنوز که زنده اي :|
بعدی همه 20 نظر قبلی
amir 123
نهنگ قاتل را مي گوييد ؟! ... من عمراً بميرم !ً
کلهم اجمعين...قاتلها به بهشت نمي روند..!:)
+ من دلم را به تو دادم .. سرم را به باد ... ....
مريم قهرمان لو
عجب بابا قربوني شد:D
همه 5 نظر
2-دست خط
سر و دل و جانم به باد رفت وقتي دل را به تو دادم
+ صبرت که تمام شد ، نرو....<br>معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود ......<br>
به هيچکس نگو حتي به خودت......بعد از تو....خيلي تنهام...............
عاشق ترين مـــــرد...همان آدمِ خودمان! بود...که تمامي ِ بهشت را..به لبخند حـــــوا فروخت.......!
بعدی همه 40 نظر قبلی
AMAvturtg
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سلام ، اگه ممکنه اسم نويسنده‌ و عنوان اين کتاب رو بنوسيد ، خيلي دوست دارم بدونم.
AMAvturtg
دوستان کسي ميدونه که اسم اين کتاب و نويسنده‌اش کيه ؟ صبرت که تمام شد نرو..................... معرفت تازه از آن لحظه آغاز مي شود............................
+ [تلگرام] کاش فردا خبرم را برسانند به تو هم‌ تو آرام شوي هم‌ دلِ سرگشته من
حسين فروتن
2-دست خط
کاش
بعدی همه 11 نظر قبلی
{a h=beautifullove}کلبه تنهاييمريم{/a} ظاهرا بله : دي
*جهادي
سلام سحر بانو ..خبري ازت نيست
درب کنسرو بازکن برقی
شيروخورشيد
رتبه 0
0 برگزیده
75 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top